English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5728 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
underprice U قیمت کمتر از رقیب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
low price U قیمت کمتر
underrated U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrate U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrating U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrates U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
unrivaled U بی رقیب
vier U رقیب
adversarial U رقیب
unapproachable U بی رقیب
adversary U رقیب
adversaries U رقیب
incomparable U بی رقیب
opponents U رقیب
opponent U رقیب
emulative U رقیب
corrival U رقیب
rivaled U رقیب
rivaling U رقیب
competitors U رقیب
inimitable U بی رقیب
competitor U رقیب
rivalled U رقیب
rivalling U رقیب
rival U رقیب
rivals U رقیب
competitress U رقیب
antagonist U رقیب دشمن
antagonists U رقیب دشمن
vied U رقیب شدن
vie U رقیب شدن
outfoot U سریعتر از رقیب
vies U رقیب شدن
corrival U رقیب شدن
contained U جلو رقیب را گرفتن
contain U جلو رقیب را گرفتن
upset U باخت رقیب محبوب
upsets U باخت رقیب محبوب
outkick U تندتر از رقیب دویدن
contains U جلو رقیب را گرفتن
upsetting U باخت رقیب محبوب
immortalize rug U فرش جاودانی و بدون رقیب
one upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
area blocking U سد راه کردن رقیب در منطقه معین
one-upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
open water U فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
brush block U سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
upping U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
burn off U خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
up U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
upped U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
let point U امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
interlocking directorate U حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
short U کمتر
shorter U کمتر
infrequently U کمتر
minus U کمتر
less than U کمتر از
lesser U کمتر
much less U کمتر
less U کمتر
minor U کمتر
in a less degree U کمتر
Lt U کمتر از
shortest U کمتر
cut back <idiom> U استفاده کمتر
minority U بخش کمتر
sub- U در معنای کمتر
A smaller number . Fewer . U تعداد کمتر
inside of a week U در یک هفته کمتر
he would not accept less U دو روز کمتر
minorities U بخش کمتر
inside of a week U کمتر از یک هفته
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
quick opener U بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
below par U کمتر از بهای اسمی
underquote U کمتر مظنه دادن
short-changed U کمتر پول دادن
underexpose U کمتر از حد لزوم در معرض
short-changing U کمتر پول دادن
short-changes U کمتر پول دادن
below par U کمتر از ارزش اسمی
le U to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
ammo minus U مهمات کمتر از نصف
short-change U کمتر پول دادن
under U پایین تراز کمتر از
strokes U راندن کمتر از فرفیت
stroked U راندن کمتر از فرفیت
hypotrophy U رشد کمتر ازمعمول
shoat U خوک کمتر از یک سال
stroke U راندن کمتر از فرفیت
shorthanded U ادامه با بازیگر کمتر
less than container load U کمتر از فرفیت کانتینر
under- U پایین تراز کمتر از
stroking U راندن کمتر از فرفیت
lessening U کمتر شدن تخفیف یافتن
lessened U کمتر کردن تقلیل دادن
infants U بچه کمتر ازهفت سال
lessen U کمتر کردن تقلیل دادن
lessened U کمتر شدن تخفیف یافتن
lessen U کمتر شدن تخفیف یافتن
reduced charge U خرج کمتر یا پایین تر توپ
he is well preserved U کمتر نشان پیری در او پیداست
lessening U کمتر کردن تقلیل دادن
lessens U کمتر شدن تخفیف یافتن
embryos U جنین کمتر از هشت هفته
embryo U جنین کمتر از هشت هفته
weanling U کره اسب کمتر از یک سال
infant U بچه کمتر ازهفت سال
lessens U کمتر کردن تقلیل دادن
less developed countries U کشورهای کمتر توسعه یافته
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
factorial U حاصل همه اعداد کمتر از یک عدد
undercool U خیلی کمتر از میزان لازم سردکردن
undervaluation U تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
undersexed U دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
underlet U کمتر از ارزش واقعی اجاره دادن
low speed communications U ارسال داده کمتر از بیت در ثانیه
ultralight aircraft U هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
fasted U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
multipass overlap U بنابراین نقاط کمتر به نظر می آیند
undermanned U دارای نفرات کمتر از میزان لازم
Is there a road with little traffic? U آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
Is there a road with little traffic? U آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
fast U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fastest U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
eagle U زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
fasts U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
nursery schools U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
eagles U زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
undervaluing U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalues U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalue U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
larceny petty U بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
anticlimaxes U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
bench warmer U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
to shunt somebody aside U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
roundest U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
anticlimax U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
bench jockey U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
round U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
to put somebody on the back burner U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
dry year U سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
to put somebody in a backwater U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
roundest U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
round U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
hood U پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
hoods U پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
runs U اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
run U اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish. U در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
small claim U ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
refan U جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
diminished radix complement U نمایش اعداد که در آن هر رقم در عدد از یک واحد کمتر از پایه کم خواهد شد
man down U بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
hypoventilation U تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
fewer U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
few U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewest U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
bravo, pattern U شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
complementing U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complements U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
to sweeten the pill <idiom> U چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
wrought U اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
to sugar the pill <idiom> U چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
percentile U یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
complemented U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complement U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
underdistance U روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
bell 0 U فرم استاندارد انتقال توسط تلفن با سرعت 003 بیت درثانیه یا کمتر
to sugar-coat the pill [American E] <idiom> U چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
delayed penalty U چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
cam ground piston U پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
lightening hole U سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
broad arrow engine U موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
data diddling U روشی که در ان داده قبل واردشدن به یک فایل کامپیوتری که در ان کمتر قابل دسترس میباشد اصلاح میشود
hyperventilation U تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
large model U مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
extend U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1To be capable of quoting
1i have a dare foryou.are you willing to take it?
1preppy
1لطفا قیمت محصولات رو برای من بفرستید ممنونه
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
0ایا for what price ? ترجمه ی جمله ی
0تعدیل قیمت
0معادل انگلیسی بچه تیر که تیری است به اندازه نصف و یا کمتر از نصف تیر معمولی برای پرتاب با کمان به کمک یک ساقه نیم استوانه ای بریده شده از درخت بامبو به اندازه طول یک تیر معمولی برای زدن هدفی در دوردست
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com